سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

شنبه 29 خرداد 1395 (12 رمضان المبارک) هشتمین آیین شب های روشن با عنوان بشر قرآنی یا قرآن بشری در فرهنگسرای هنر شهرستان نظرآباد برگزار شد. استاد دکتر حکمت الله ملاصالحی دانشیار دانشکده ادبیات دانشگاه تهران؛ عضو بنیاد حکمت اسلامی صدرا؛ عضو هیات امنای بنیاد ایران شناسی؛ و سردبیر فصلنامه هنری بهارستان یکی از سخنرانان این آیین بود که چکیده ای از سخنان ایشان در ذیل آمده است:

هیچ انسانی به جای انسان دیگر متولد نمی شود، هیچ انسانی به جای انسان دیگر زندگی نمی کند و هیچ انسانی هم به جای انسان دیگر نمی میرد. سهم  آب و گل کوزه تن ما یک تولد و یک مرگ در این عالم بیش نیست - مگر آنکه به این امید و ایمان روزی به رستاخیز فراخوانده شویم- و  هر انسانی ولادت، زندگی و مرگ یکتا و یگانه خود را دارد و لا تزر وازره وزر اخرى. و در پیشگاه خدا هم تنها مبعوث می شود. ولی خداوند به همه ما فرصت مبارک ولادت های روحانی بسیاری داده است؛ چرا؟  

در هسته هستی ما به تعبیر هندوها دمی برهمایی؛ به تعبیر ایرانیان باستان، اصلی مینوی و اکرانه و سرمدی؛ به تعبیر تورات، بهره ای از الوهیت و خداگونه گی؛ به تعبیر انجیل، نطفه ای از کلمه الله در رحم باکره ی مریم عذرا وجود ما که موید به روح القدس است؛ و به تعبیر قرآن نفخه ای رحمانی و روحانی و سرمدی  زیر لایه های نهان وجود ماست. وقتی این خورشید و نفخه رحمانی در جان ما بیدار می شود و به فعلیت و حرکت در می آید؛ آنچه ما می گوییم، او گوید و آنچه او گوید ما می گوییم.

پیامبر وجود وانهاده به خداست، لبریز از نفس رحمانی است، نفخه رحمانی و روحانی در جان او متبلور است، لبریز از نفخه روحانی است؛ مرگ در این نفخه روحانی و رحمانی راه ندارد. به همین خاطر هم قرآن را که می گشایید، عیسای مسیحِ حضرت مصطفی به صلیب کشیده نمی شود: وَ مَا قَتَلُوهُ وَ مَا صَلَبُوهُ وَلَکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ. چراکه اگر هزاران بار تن وحی را به صلیب بکشید، کلمه الله را که نمی توان به صلیب کشید؛ روح القدس را که نمی شود به صلیب کشید. اگر صدها بار سرهای حسینیان و حسینی را بر سر نیزه کنید، با روح حسینی چه خواهید کرد؟ با عدالت حسینی، با فضیلت های حسینی چه خواهید کرد؟ روح سرمدی مدام در معراج است و مرگ در آن راه ندارد.

روح صالح قابل آفات نیست

زخم بر ناقه بود بر ذات نیست

روح صالح قابل آزار نیست

نور یزدان سغبه کفار نیست

حق از آن پیوست با جسمی نهان

تاش آزارند و بینند امتحان

زان تعلق کرد با جسمی اله

تا که گردد جمله عالم را پناه

همه این صوم و صلات، حج و زکات و جد و جهد ما چیزی نیست مگر بیدار شدن انسان به ذات سرمدی خویش. تمام این عبادات ما برای آن است که ما را برای آن ذات سرمدی بیدار کند؛ چرا؟ چون ما نیاز به این بیداری داریم. به این قرآن و پیامبرش نیاز داریم. برای اینکه مورچگان مسخ نمی شوند، بوزینگان راه گم نمی کنند؛ انسان تنها موجودی است در این عالم که می تواند مسخ و از خود بیگانه شود. می تواند انسان زاده شود ولی بوزینه از این عالم برود. اما حیوانات دیگر اینطور نیستند. درخت گیلاس، گردو بر نمی دهد. درخت گردو هم گیلاس بر نمی دهد. ولی بر شاخه های شجره انسان میوه های بسیار می توانند بر بدهند. هم شجره زقومه هست و هم شجره طیبه.

لذا آن نفس رحمانی و نفخه سرمدی در همه ما هست، خدا به همه ما عنایت کرده است اما در پیامبر به فعلیت در می آید و به تمامیتش می رسد. به همین خاطر او در حضور روحانی و رحمانی است و کلامش و نفسش همه رحمانی است. رحمانی می بیند و رحمانی می زید.

قرآن را که باز می کنید پر از سلام هاست. هر یک از این سلام ها شان خودش را دارد. گاهی با یک ضمیر شان یک سلام عوض می شود. به یحیی که می رسیم می گوید: وَ سَلَـَم‌ٌ عَلَیْه‌ِ یَوْم‌َ وُلِدَ وَ یَوْم‌َ یَمُوت‌ُ وَ یَوْم‌َ یُبْعَث‌ُ حَیًّا. سلام ما بر یحیی روزی که زاده شد، روزی که می میرد و روزی که مبعوث خواهد شد. اما به عیسی که می رسد به خودش سلام می دهد: وَ السَّلَامُ عَلىَ َّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا. فقط با یک ضمیر این سلام ها متفاوت می شوند. این سلام ها عادی نیست.

برخلاف سلام، صلوات در قرآن زیاد نیست ولی عظیم ترین صلوات قرآن ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنو صل علیه و سلمو تسلیما است. یک روز که این صلوات را خواندم گویی جان من شعله ور شد. یک  حادثه عجیبی برای من رخ داد: بسیار خوب این کلام خداست. تو هم برای ثواب می خوانی اما پیامبر خودش چه احساسی دارد از این لحظه؟ او چه کرده در زندگی که اینگونه می بیند، می شنود که خداوند به ملائک می گوید برای این جان صلوات بفرستید و به مومنان هم می گوید شما هم بر این جان صلوات بفرستید. تسلیم امر خدا و امر او شوید یعنی او را سرمشق قرار دهید. در زندگی روزمره وقتی یک مسوولیتی به شما سپرده می شود، هنگامی که مسوولیت را درست انجام بدهید چه احساسی دارید؟ گویی هم خود شما از خودتان راضی هستید و هم کسی که این مسوولیت را از شما خواسته؛ رضایت دوجانبه.

اینکه زندگی ما اینقدر سرد و بی روح است و در عصری زندگی می کنیم که این قدر بی عاطفه است، به خاطر این است که شان این صلوات ها را نمی دانیم. آن مسوولیت سنگینی که هر روز بر شانه ما نهاده می شود، درست انجام نمی گیرد به همین دلیل سلام و صلوات فرشتگان را نمی شنویم و همین زندگی ما را سرد و بی روح کرده است. ولی اگر کارمان را درست انجام بدهیم، اگر وظیفه مان را درست انجام بدهیم هر روز، هر لحظه هر شب سلام و صلوات فرشتگان را می شنویم و می بوییم و می بینیم و با همین سلام و صلوات می خوابیم.

پیامبر جهانی است که در تمام عرصه ها امتحان داده؛ امتحان های فوق العاده سنگین: تا مرز مرگ پیش رفته و با شیاطین نفس جنگیده است. حلاوت بهشت و نفس رحمانی را زیسته و در چنان مقام و رفعتی قرار دارد و در چنان مرتبه متعالی قرار دارد که این صلوات را به وسعت کائنات می بیند و می شنود و می بوید که خداوند و فرشتگانش بر او صلوات می فرستند. و خداوند می گوید شما هم ای مومنان به این جان پاک رحمانی صلوات بفرستید و او را سرمشق قرار دهید.

این جنبه های قرآن که مغفول مانده - عرفا را مستثنا می کنم- این جنبه های بشری قرآن که جان پیامبر را گرم می کند و مصداق همه خوبی هاست؛ ما را بر می انگیزد. پیامبر مصداق بهشتی است به وسعت کائنات، که خود این بهشت را می بیند و می زید، تجربه می کند و رنج می برد از خطاکاران؛ شعله های جهنم را می بیند، شیطان را زنده تجربه می کند. و این وجه بشری قرآن فوق العاده مهم است.

پیامبر مورخ نیست. مورخ یک شاهد رویدادهای بیرون است و نسبتی با رویدادها ندارد ولی وقتی سخن از عیسی و طوفان نوح و یوسف و موسی گفته می شود، این موسای حضرت مصطفی دیگر موسای تورات نیست. موسایی است که در شان حضرت مصطفی نازل شده؛ او موسی را می زید. به همین خاطر عیسای محمد به صلیب کشیده نمی شود. عیسای محمد همیشه در معراج است. طوفان نوح حضرت مصطفی، نوح صرفا تاریخی نیست. دیگر نمی شود او را تقلیل تاریخی کرد؛ نوح همیشه زنده است. آدم و حوای حضرت مصطفی، دیگر آدم جزئی نیست. حقیقت نوعی انسان بودن ماست. هر یک از ما در ارض هبوطیم. هر لحظه این میوه ممنوع را می خوریم. هر آن هر یک از ما یک آدم و حوا از هر قوم و نژاد و تیره و قبیله ای می تواند باشد. به همین خاطر ابراهیمی که در شان پیامبر نازل می شود، دیگر آن ابراهیم تاریخی نیست و به زمان و مکان تاریخی فروکاسته نمی شود. این شراب طهور را دیگر نمی توان به تاکستانی از رویدادهای جزئی تاریخی فروکاست. به تعبیر شاعر و عارف خراسانی ما در مثنوی: هیچ انگوری، دگر غوره نشد هیچ میوه ی پخته در کوره نشد.

این شراب طهور که از مشرق ساغر وجود پیامبر طلوع کرده - به تعبیر حافظ، خورشید عشق ز مشرق ساغر طلوع کرد - این خورشید همان ذات سرمدی ماست که در او به فعلیت در آمده و به ماهیتش رسیده است؛ اگر در ما هم به فعلیت برسد، به ذات سرمدی خویش حساس و بیدارمان می کند.

رمضان ماه مقدسی است برای ما. ماه مائده های آسمانی است. ماهی که پیامبر ما آن را بسیار عزیز می داشت. مولانا جلال الدین محمد بلخی حدیثی از پیامبر را به صورت شعر سروده که بسیار زیباست و ما می توانیم مصداقش باشیم:

گفت پیغمبر که نفحت های حق

 اندر این ایام می آرد سبق

 گوش و هوش دارید این اوقات را

 در ربایید این چنین نفحات را

نفحه آمد مر شما را دید و رفت

 هر که را می خواست جان بخشید و رفت


گزارش تصویری هشتمین آیین شب های روشن در شهرستان نظرآباد


نوشته شده در  دوشنبه 95/4/7ساعت  9:59 صبح  توسط حسین عسکری 
  نظرات دیگران()


فهرست همه یادداشت های این وبلاگ
آیت الله سید رضا حسینی زابلی و تجددگریزی در شهر کرج
تطهیر ترور فاتح یزدی و چریک های فدایی خلق در خبرگزاری تسنیم
نشست علمی درباره کتاب اشتهارد نوشته محمد پارسانسب
بازتاب انتشار کتاب تاریخ هشتگرد نوشته حسین عسکری - 1
یادداشت های حسین عسکری درباره محمدصادق فاتح یزدی
سندی تازه از سردار شهید شعبان علی نژادفلاح
اهل توقف طالقان به روایت استاد دکتر حکمت اله ملاصالحی
دانلود نسخه pdf کتاب های حسین عسکری
کانال تلگرامی و صفحه های اینستاگرام و آپارات البرز پژوهی
شناسنامه وبلاگ البرز پژوهی
[عناوین آرشیوشده]